13روز دیگر دیر است... من میخواهم همین لحظه اول سال سبزه ها را گرهبزنم... گره میزنم سبزه ها را، شاید باز روزی بیاید که بازنگاهمان به مهر
گره بخورد، روزی بیاید که دستانت باز بر گیسوانم گره بخورد... روزی که جاده مقصدهایمان را گره بزند، بند کفشهای منو تو را بهم گره بزند سبزهها را
گره میزنم. شاید، شاید روزگار، تقدیرمان را بهم گره بزند